آینده موزه ون گوگ آمستردام — محل نگهداری جامعترین مجموعه آثار استاد هلندی ونسان ون گوگ در جهان — اکنون به طرز نامعلومی در هالهای از ابهام قرار دارد. برنامههای دولت هلند برای کاهش بودجه سالانه هنر و فرهنگ، یکی از حیاتیترین نهادهای فرهنگی بشریت را تهدید میکند. نه تنها حفظ شاهکارهای ون گوگ، بلکه این اصل جامع تر که هنر متعلق به عموم مردم است، نه به عدهای معدود و ممتاز، در معرض خطر است.
موزه ون گوگ در آمستردام، در کنار موزه ملی آمستردام (امپراتوری)، دومین موزه پربازدید هلند و از محبوبترین موزههای جهان است. این موزه سالانه بیش از ۱.۷ میلیون بازدیدکننده را به خود جلب میکند و در سال ۲۰۱۷ به رکورد بازدید ۲.۶ میلیونی رسید. برای میلیونها نفر، این موزه چیزی بیش از یک مقصد گردشگری است؛ این موزه دیداری نادر با هنری است که از رنج، همدلی و کرامت زندگی عادی سخن میگوید — رویارویی با شرایط انسانی و با طبیعتی که با خطوط لرزان و رنگهای درخشان به تصویر کشیده شده است.
تاریخ موزه ون گوگ از تراژدی و آرمان اجتماعی جداییناپذیر است. ونسان ون گوگ در ژوئیه ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی، دو روز پس از شلیک گلولهای به سینهٔ خود، درگذشت و مجموعهای خارقالعاده از آثار را از خود به جا گذاشت. میراث هنری او تا حد زیادی به دست برادر فداکارش، تئو، و بعدها پسر تئو، ونسان ویلم ون گوگ، سپرده شد.
در سال ۱۹۶۲، ونسان ویلم گامی قاطعانه برداشت تا این میراث را از چنگ مجموعهداران خصوصی و مناقصه های مزایده ای سوداگرانه محفوظ نگه دارد. برادرزاده ون گوگ با درک ارزش فرهنگی عظیم آثار عمویش، با دولت هلند به توافقی تاریخی رسید: این مجموعه — شامل بیش از ۲۰۰ نقاشی، ۵۰۰ طراحی و ۸۰۰ نامه، به همراه آثاری از هنرمندان معاصر مانند پل گوگن — تحت نظر بنیاد ونسان ون گوگ به دولت منتقل بشود. در ازای درآمد حاصل از بازدیدکنندگان، دولت متعهد شد که موزهای بسازد و آن را به طور دائم نگهداری کرده و اطمینان حاصل کند که آثار ون گوگ برای عموم قابل دسترس خواهد بود.
این موزه در سال ۱۹۷۳ درهای خود را گشود و در دهههای پس از آن، نزدیک به ۵۷ میلیون بازدیدکننده داشته که بسیار فراتر از ظرفیتی است که برای آن طراحی شده بود. در پی بیش از پنجاه سال استفاده مداوم و فشرده، این ساختمان نشانههای فرسودگی خود را نشان می دهد. این موزه در تلاش است تا استانداردهای مدرن ایمنی و راحتی بازدیدکنندگان را برآورده کند — استانداردهایی که نه تنها برای حفظ شاهکارهای آسیب پذیر، بلکه برای فراهم کردن یک محیط کاری ایمن و عملی برای کارکنان آن نیز ضروری است.
برای تأمین مالی تعمیرات ضروری، ارتقاء سیستمهای کنترل اقلیمی و بهبود امنیت، موزه اخیراً درخواست افزایش ناچیزی در یارانه سالانه خود کرده است — از ۸.۵ میلیون یورو [۹.۹ میلیون دلار آمریکا] به ۱۱ میلیون یورو، افزایشی تنها ۲.۵ میلیون یورویی. برای مقایسه، این افزایش به سختی ۰.۰۱ درصد از کل هزینههای دفاعی هلند یا به طور دقیقتر حدود ۰.۰۰۰۱۵ درصد از ۱.۷ تریلیون تولید ناخالص داخلی هلند را تشکیل میدهد. تخصیص ۲.۵ میلیون یورو، رقم قابل توجهی برای بودجه کل کشور محسوب نمیشود. «طرح جامع ۲۰۲۸» تدوین شده موزه ون گوگ شامل یک بازسازی سه ساله می باشد که قرار است از سال ۲۰۲۸ آغاز شود، که طی آن موزه پیشبینی میکند به دلیل تعطیلی های موقت موزه، با کاهش درآمد قابلتوجهی مواجه خواهد شد.
واکنش دولت هلند به پیشنهاد موزه هم شدید و هم نامتناسب بود. وزارت آموزش، فرهنگ و علوم (OCW)، تحت نظر گوکه موئس از جنبش راستگرای کشاورزان-شهروندان (BBB) — یکی از دو شریک ائتلافی باقیمانده از دولت موقت اقلیت فعلی — علناً درخواست را رد کرد و اصرار داشت که موزه میتواند با بودجه فعلی «اداره شود.»
امیلی گوردنکر، مدیر موزه ون گوگ، به نیویورک تایمز توضیح داد:
اگر این وضعیت ادامه یابد، برای آثار هنری و هم برای بازدیدکنندگان ما خطرناک خواهد بود. این آخرین چیزی است که ما میخواهیم — اما اگر کار به آنجا بکشد، مجبور خواهیم بود موزه را تعطیل کنیم.
دادخواستی که موزه به دادگاه تقدیم کرده است، قرار است ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۶ مورد رسیدگی قرار گیرد، که مشخص خواهد کرد آیا موزه میتواند توافقنامه قانونی ۱۹۶۲ را به اجرا بگذارد یا خیر. در صورت پیروزی دولت، این امر بدعت خطرناکی را پایه گذاری خواهد کرد: آثار هنری گرانبها میتوانند توسط مجموعهداران خصوصی تصاحب شده و از دسترس عموم دور نگه داشته شوند — نه به این دلیل که ثروتمندان بیشتر از کارگران «هنر را دوست دارند»، بلکه به این دلیل که آنها ترجیح میدهند هنر از عرصه زندگی عمومی دور نگه داشته شود. محروم کردن میلیونها نفر از دسترسی به زیبایی، حقیقت و خاطره مبارزات انسانی، به خودی خود، نمایشی از ثروت و قدرت وقیحانه است.
بورژوازی هلند در طول خیزش انقلابی خود در قرن هفدهم، نقشی متناقض اما از نظر تاریخی مترقیانه در توسعه هنر ایفا کرد. این طبقه که از طریق جنگ هشتاد ساله استقلال علیه اسپانیا از قید و بندهای فئودالیسم رها شد، انحصار حمایت اشرافی از هنر را در هم شکست. برای اولین بار در تاریخ مدرن، هنرمندان تا حدی — هرچند محدود — از دستورات کلیسا و دربار مستقل شدند. نقاشان «عصر طلایی هلند»، از رامبراند تا ورمیر، اعتماد به نفس و کنجکاوی نوپای جامعهای را منعکس کردند که جسارت دیدن دنیای عادی را از دریچه چشمان انسانیت داشت.
ولی آن لحظه تاریخی درخشان اما کوتاه، مدتهاست که سپری شده است. در دوران افول سرمایهداری، همان طبقهای که زمانی هنر را از قید و بندهای فئودالی آزاد کرد، اکنون به بزرگترین سرکوب گر آن شده است. آنچه زمانی آزاد شده بود، اکنون تحقیر شده و به عنوان یک بار مالی تلقی میشود — بازتابی از یک جامعه رو به زوال، به رهبری طبقه حاکمه ای فاسد و لجام گسیخته.
در اوایل سال ۲۰۲۲، در بحبوحه موجی از تبلیغات دیوانهوار ضد روسی، نمایشگاه «آوانگارد روسی: انقلاب در هنر» در موزهٔ هرمیتاژ آمستردامِ آن زمان ناگهان لغو شد. آثار کازیمیر مالویچ، واسیلی کاندینسکی و دیگر پیشگامان آوانگارد به «دلیل سیاسی» از این نمایشگاه حذف شدند. این تصمیم توسط طبقه حاکمه هلند و آنابل بیرنی، مدیر موزه، به عنوان یک پیروزی — به اصطلاح ادای همبستگی با رژیم مملو از فاشیست اوکراین مورد ستایش قرار گرفت.
این رویداد منعکس کننده یک جریان سیاسی به مراتب گسترده تری است: طبقه حاکمه هلند، مانند همتایان خود در سراسر اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه، در حالی که در داخل کشور ریاضت اقتصادی، ملیگرایی علیه مهاجران و حکومت استبدادی را تحمیل می کند، به شدت به دنبال اجرای برنامههای نظامی برای کمک به باز تقسیم جهان از طریق جنگ امپریالیستی و نسلکشی است.
بیماری جهان گیر کووید-۱۹ پیامدهای جنایتکارانه بی توجهی و منفعت طلبانه دولتها را که به قیمت جان میلیونها نفر در سراسر جهان تمام شد، برملا کرد. اکنون، با جنگ اوکراین و نسلکشی در غزه، همین منطق بسط یافته است — تلفات غیرنظامیان و رنج بشریت به عنوان «خسارت جانبی» اجتنابناپذیر و «هزینه» ضروریِ یک جنگ جهانی تمامعیار قلمداد میشوند.
تنها چند هفته قبل از انتخابات ملی، دولت موقت هلند میلیاردها یورو برای جتهای جنگنده، سیستمهای نظارتی، توسعه بنادر و سایر ابزارهای مرگ آور اختصاص داد. در کنار این تجدید تسلیحات گسترده، سیلی از تبلیغات جنگی به راه افتاده است که هدف آن آمادهسازی افکار عمومی برای جنگهای جدید است.
ارقام خود به روشنی گویا هستند. بودجه سالانه دفاعی اکنون به ۲۵ میلیارد یورو رسیده است — تقریباً ۱۰ هزار برابر مبلغ ناچیز ۲.۵ میلیون یورویی که موزه ون گوگ برای بازسازیهای ضروری در طول سه سال درخواست کرده بود. همزمان، برنامههای اجتماعی در حال نابودی هستند: کاهش ۱.۲ میلیارد یورو از بودجه آموزش، ۲.۳ میلیارد یورو از بودجه مراقبتهای بهداشتی و ۲۰۰ میلیون یورو از بودجه فرهنگ و هنر.
در گزارشی اخیر، آژانس سیاست گذاری اقتصادی دولت هلند (CPB) مانیفستهای انتخاباتی احزاب اصلی شرکتکننده در انتخابات سراسری ۲۹ اکتبر، از راست افراطی گرفته تا چپِ اسمی را بررسی کرده است. یافتهها تکاندهنده هستند: تقریباً همهی احزاب کاهش بودجهی مراقبتهای بهداشتی را برای تامین مالی افزایشهای عظیم در بودجههای دفاعی پیشنهاد میدهند و نظامیگری را بالاتر از رفاه اولیه مردم قرار میدهند.
این تهاجم مداوم به فرهنگ، مراقبتهای بهداشتی و آموزش، پدیدهای محدود به هلند نیست؛ بلکه بخشی از یک روند گستردهتر اروپایی و جهانی است که در آن حقوق دموکراتیک و دستاوردهای اجتماعی طبقهی کارگر تابع الزامات منفعت طلبانه نظام سرمایهداری قرار میگیرند.
مبارزه برای دفاع از موزه ون گوگ و حفظ مجموعه منحصربهفرد آن را نمیتوان از مبارزه گستردهتر طبقه کارگر بینالمللی علیه نسلکشی، جنگ و نابودی سازمانیافتهٔ شرایط زندگی کارگران و جوانان جدا کرد. فرهنگ، آموزش و سلامت جسمانی کالاهای لوکسی نیستند که بتوان آنها را قربانی نظامیگری و منفعت کرد— آنها ضروریات زندگی هستند. هنر و پیشرفت انسانی به مردم تعلق دارند و بنابراین باید از آنها دفاع شود. چرا که تاریخ بارها به ما یادآوری کرده است: «آدمی تنها با نان زنده نیست!»
