در ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ (۱۵ مارس ۲۰۲۵)، ارتش آمریکا با انجام حملات هوایی به مناطق مسکونی صنعا، پایتخت یمن، ۵۳ مرد، زن و کودک را کشت. رهبران سیاسی دولت حوثی از جمله اهداف این حملات بودند. یمن—فقیرترین کشور خاورمیانه—سالها بمبارانتحت حمایت آمریکا و گرسنگی عمدی به دست عربستان سعودی را تحمل کرده است که منجر به مرگ بیش از ۴۰۰ هزار نفر شده است.
حملات هوایی ایالات متحده، قوانین و معاهدات متعددی را تحت قوانین بینالمللی نقض کرده و کسانی را که این حمله را طراحی، تدارک و به اجرا درآورده اند، به ارتکاب جنایات جنگی زیر متهم میکند:
اقدام به حمله غیر موجه، در نقض ممنوعیت استفاده از نیروی نظامی تحت منشور سازمان ملل و اساسنامه رم.
مورد هدف قرار دادن و کشتن رهبران سیاسی غیرنظامی، در نقض مفاد منشور سازمان ملل، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و اساسنامهی رم.
استفاده از سلاحها یا تاکتیکهایی که میان اهداف نظامی و غیرنظامی تمایز قائل نمیشوند، در نقض ممنوعیت حملات کورکورانه طبق کنوانسیونهای ژنو و اساسنامهی رم.
مجلهی آتلانتیک، روز دوشنبه، ده روز پس از آغازحملهی ارتش آمریکا به یمن، گزارشی را منتشر کرد که فاش میکرد مقامات ارشد دولت ترامپ بهطور تصادفی جفری گلدبرگ، سردبیر این مجله را در جریان یک رشته پیامهایی که در آن حمله به یمن را طراحی میکردند، گنجانده بودند.
گلدبرگ که خود را در معرض یک توطئه جنایتکارانه برای راه اندازی یک جنگ تجاوزکارانه غیرقانونی یافته بود، با احساس مسئولیت، بلافاصله خود را از این رشته پیامها کنار کشید، توطئهگران را از اشتباهشان مطلع کرد و سپس ده روز صبر کرد تا بخش هایی از این گفتگوها را منتشر کند.
گنجاندن تصادفی گلدبرگ در برنامه ریزی های جنگی، خشم حزب دموکرات و رسانه ها را برانگیخت — نه به خاطر جنگ تجاوزکارانه یا جنایات جنگی برنامه ریزی شده، بلکه به این دلیل که این بحث خارج از کانالهای نظامی امن انجام شده بود.
حکیم جفریز، رهبر دموکرات های مجلس نمایندگان، از پیت هگست، وزیر دفاع خواست تا استعفا دهد و ادعا کرد که اقدامات او «وجدان جامعه را جریحهدار کرده» و «احتمالا قانون را نقض کرده است»—نه به دلیل کشتن غیرنظامیان، بلکه به دلیل افشای ناخواسته این جنایات برای افکار عمومی.
اما آنچه برای افکار عمومی اهمیت دارد، کانال مورد استفاده برای بحث درباره این توطئه نیست، بلکه محتوای آن است. مکالمات افشا شده پنجرهای روشنگر به شیوههای برنامهریزی، اجرا و توجیه دروغین جنگهای تجاوزکارانه آمریکایی گشوده است. هرچند مقامات دولت ترامپ میتوانستند از یک بستر ارتباطی متفاوت استفاده کرده باشند، اما محتوای آن بازتاب برنامهریزیها و فریبکاریهای پشت پرده جنگهای بیشمار به راه انداختنه شده توسط دولتهای پیشین است.
این رشته پیامهای برنامه سیگنال، بحث بین اعضای ارشد دولت ترامپ در مورد زمانبندی و توجیهپذیری شروع یک کمپین جدید علیه یمن را مستند کرده است. در حالی که جی دی ونس، معاون رئیس جمهور خواستار تاخیر در حمله بود، ترامپ که از طریق مشاورفاشیستمسلک خود استفان میلر با گروه در ارتباط بود، در نهایت تصمیم میگیرد حملات را بلافاصله آغاز کند.
این مکالمات روشن میکند که حمله به یک کشور کوچک، فقیر و بی دفاع صرفا یک «جنگ گزینشی» با هدف ارسال این پیام به جهان بود که ایالات متحده همچنان قدرت نظامی مسلط در عرصه جهانی است.
همانطور که پیت هگست، وزیر دفاع در رشته پیام توضیح داد، «این [حمله] ربطی به حوثیها،» یعنی هدف اسمی این حمله ندارد. بلکه هدف واقعی آن «بازگرداندن آزادی کشتیرانی» و «احیای بازدارندگی» بود.
توجیه علنی حمله به یمن، بیانیه دولت حوثی یمن، مبنی بر این بود که اگر اسرائیل به محاصرهی غذایی غزه پایان ندهد، مانع عبور کشتیهای اسرائیلی از دریای سرخ خواهد شد.
صرفِ چشمداشت سرپیچی از اسرائیل، عامل دستنشانده آمریکا در خاورمیانه، به عنوان چالشی علیه امپریالیسم آمریکایی تلقی شد. این اقدام میبایست با خشونتی ویرانگر پاسخ داده میشد تا پیامی به سراسر جهان ارسال کند، و به گفتهی هگست، «بازدارندگی را احیا کند.»
هر یک از صدها جنگ، عملیات نظامی و کمپینهای بیثباتکنندهای که ایالات متحده از زمان ظهور خود به عنوان یک قدرت امپریالیستی به راه انداخته، برای عموم مردم به عنوان پاسخی به یک تهدید قریبالوقوع توجیه شده است. بارها و بارها به مردم گفته شده که اگر ارتش آمریکا اقدام نکند، «مردم خواهند مرد.» اما تبادل نظر درباره حمله به یمن به روشنی نشان داد که هیچ گونه «تهدید قریبالوقوعی» در کار نبوده است.
در این تبادل نظر، جو کنت، نامزد ترامپ برای ریاست مرکز ملی مبارزه با تروریسم نوشت: « هیچ عجله ای در کار نیست. ما یک ماه دیگر هم همین گزینهها را در اختیار خواهیم داشت.» هگست نیز افزود: «صبر کردن به مدت چند هفته یا یک ماه، محاسبات را بهطور اساسی تغییر نمیدهد.»
مبرم ترین پرسشی که برنامههای جنگی افشاشدهی دولت ترامپ علیه یمن به پیش میکشد، این است: در حال حاضر دولت ترامپ چه «گزینه های جنگی» دیگری را در دست تدارک دارد؟
چندین تن از شرکتکنندگان در بحث مربوط به حمله به یمن، در اظهارات قبلی خود تصریح کرده اند که هدف اصلی تجاوز نظامی آمریکا، چین است. به گفته هگست، چین تنها کشوری در جهان است که «توان و قصد تهدید … منافع حیاتی ملی ما را دارد.»
اوایل ماه جاری، ایلان ماسک—ثروتمندترین فرد جهان و مدیرعامل شرکت اسپیسایکس، پیمانکار عمده نظامی—برای شرکت در یک جلسه توجیهی محرمانه درباره طرحهای جنگی آمریکا علیه چین، از جمله اهداف مشخص برای حمله، به پنتاگون سفر کرد. گزارشها حاکی است این جلسه پس از درز خبر آن به رسانهها لغو شد.
اما صرف برگزاری چنین نشستی این پرسش را برمیانگیزد: آیا دولت ترامپ برای جنگ با چین—کشوری با بزرگ ترین جمعیت و اقتصاد جهان و سومین زرادخانهی هستهای جدول زمانی مشخصی دارد؟
در ژانویه ۲۰۲۳، ژنرال چهار ستاره مایک مینیهان، فرمانده فرماندهی تحرک هوایی نیروی هوایی ایالات متحده، در یادداشتی داخلی پیشبینی کرد که جنگ میان آمریکا و چین تا سال ۲۰۲۵ رخ خواهد داد. او با اشاره به رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، نوشت: «تیم شی، منطق و موقعیت، همگی برای سال ۲۰۲۵ هماهنگ شدهاند» و از نیروهایش خواست تا «به امور شخصی خود بیندیشند» و با شلیک به «هدفی در فاصلهی ۷ متری،» تمرین کنند، و تأکید کرد که « مرگباری بدون پشیمانی حائز بیشترین اهمیت است. سر را نشانه بگیرید.»
در بحث پیرامون حمله به یمن، نگرانی عمده ای که ونس مطرح کرد این بود که «عامه مردم این موضوع و ضرورت آن را درک نمیکنند.»
بدون شک این مسئلهای محوری در برنامهریزی جنگی دولت ترامپ علیه چین است: چگونه میتوان مردم آمریکا را متقاعد به پذیرش جنگی در آن سوی جهان کرد—جنگی که دستکم به کشته شدن شمار زیادی از سربازان آمریکایی و هزینه کرد صدها میلیارد دلاری خواهد انجامید، و در بدترین حالت، نابودی اتمی شهرهای بزرگ آمریکا را در پی خواهد داشت؟
مقاله اخیر نشریه فارین افیرز دقیقا همین پرسش را مطرح می کند. مجله برجسته سیاست خارجی ایالات متحده با عنوان «آیا آمریکاییها به جنگ با چین خواهند رفت؟» استدلال میکند در حالی که ««اکثر آمریکاییها میگویند که میخواهند از دخالت در امور جهانی عقبنشینی کنند»—یعنی جنگهای کمتری را به راه بیندازند— اگر جنگ با چین به عنوان پاسخی دفاعی به حملهای علیه ایالات متحده جلوه داده شود، افکار عمومی ممکن است تغییر کند.
در این مقاله آمده است: «اما در نظرسنجی ماه جولای ما از شهروندان عادی آمریکا و سیاستگذاران سابق ایالات متحده، دریافتیم که اکثریت قاطع مردم در صورت حمله ارتش آزادیبخش خلق به کشتیهای آمریکایی در دریای جنوبی چین از حمله به چین حمایت میکنند.»
این خط استدلال با دیدگاههای البريج کولبی، نامزد ترامپ برای معاونت سیاسی وزارت دفاع مطابقت دارد. کولبی در کتاب خود «استراتژی انکار» که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، استدلال میکند که ایالات متحده باید هرگونه جنگ با چین را بهگونهای جلوه دهد که گویی پکن «اولین گلوله را شلیک کرده است.» او نوشت که واشنگتن باید «تعمداً چین را وادار کند تا عزم ائتلاف را تقویت کند»—یعنی، پکن را تحریک به واکنشی کند که بتوان از آن برای توجیه جنگ در نظر افکار عمومی و متحدان آمریکا استفاده کرد.
کلبی اعلام کرد:
شاید واضحترین و گاهی مهمترین راه برای القای این تصویر از چین صرفاً تضمین این باشد که این چین است که نخستین ضربه را وارد میکند. اندک غریزه های اخلاقی انسانی عمیقا ریشهدارتر از این باوراست که آغازکنندهی درگیری متجاوز است و به تبع آن، سهم بیشتری از مسئولیت اخلاقی را بر عهده دارد.
به عبارت دیگر، برای اینکه ایالات متحده بتواند با موفقیت حمایت عمومی را برای جنگ با چین بسیج کند، باید یک نسخه قرن بیست و یکمی از غرق شدن ناو یو اس اس مین در سال ۱۸۹۸را ترتیب دهد — رویدادی که ایالات متحده آمریکا برای توجیه اشغال کوبا، پورتوریکو و فیلیپین مورد استفاده قرار داد، یا حادثه خلیج تونکین که دستاویزی برای تشدید گسترده دخالت نظامی ایالات متحده در جنگ ویتنام شد.
مکالمات افشا شده درباره حمله به یمن باید به عنوان یک هشدار تلقی شوند. دولت ترامپ، در رأس یک الیگارشی مالی غارتگر و جنایتکار که با بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست به گریبان و مخالفتهای داخلی فزاینده روبهرو است، قادر به هر جنایتی، از جمله راهاندازی یک جنگ تجاوزکارانه جهانی تمامعیار است.
وب سایت جهانی سوسیالیست صدای طبقه کارگر و رهبری جنبش بین المللی سوسیالیستی است. ما کاملاً به حمایت خوانندگان خود متکی هستیم. لطفا امروز کمک مالی خود را اهدا کنید!