فارسی

علیرغم آماده شدن ترامپ برای تشدید جنگ واشنگتن با ایران، تهران به او روی خوش نشان می دهد

متن زیر ترجمه مقاله ای منتشر شده در اواخر نوامبر 2024 در وب سایت جهانی سوسیالیستی است که به تحلیل پیشقدمی رژیم ایران برای نزدیکی با دولت آتی عوام فریب فاشیستی دونالد ترامپ می پردازد. از زمان انتشار این مقاله، موقعیت رژیم ناسیونالیستی بورژوایی به رهبری روحانیون در ایران بیشتر تضعیف شده است. در ماه دسامبر، اسلام گرایان تحت حمایت امپریالیست های غربی، رژیم بعث سوریه به رهبری اسد را که از متحدان نزدیک تهران است، سرنگون کردند. اسرائیل بلافاصله از فرصت سقوط اسد استفاده کرد تا مناطق بیشتری از سوریه را تصرف کند. ترامپ اعلام کرد که با ایران گفتگوهایی در سطح بالا بر سر برنامه هسته ای این کشور از شنبه 12 آوریل در عمان آغاز می شود.او به صراحت تهدید کرد که اگر گفتگوها به شکست بیانجامد، واشنگتن 'کار بدیهی' را انجام خواهد داد و کشور را از طریق 'نظامی ویران'خواهد کرد.

***

رژیم بورژوا – روحانی ایران با روی خوش نشان دادن به دولت جدید ترامپ، امیدواراست که با این میلیاردر فاشیست به توافق 'صلح' دست یابد.ترامپ در دوره قبلی ریاست جمهوریاش در کاخ سفید، توافق هستهای را کنار گذاشت، علیه ایران جنگ اقتصادی به راه انداخت وبا ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از طریق حمله پهپادی وغیرقانونی صورت گرفت، ایالات متحده و ایران را تا آستانه جنگ پیش برد.

این اعلام آمادگی تهران برای مذاکره با ترامپ در حالی صورت میگیرد که او به وضوح نشان میدهد قصد دارد با ایران برخوردی بیرحمانهتر از دوره اول ریاستجمهوری خود داشته باشد. ترامپ همچنین تأکید کرده است که این سیاست را در همکاری کامل با اسرائیل، که عملاً در حال جنگی واقعی با ایران است، پیش خواهد برد.

[AP Photo/Vahid Salemi]

در همین حال، قدرتهای اصلی امپریالیستی اروپا که از تأمین تسلیحات ایران به روسیه برای جنگ در اوکراین خشمگین هستند و مشتاق آرام کردن ترامپ و پیشبرد اهداف استثماری خود در خاورمیانهاند، فشار بر ایران را افزایش دادهاند.

در طول ۱۴ ماه نسلکشی غزه، اسرائیل با جسارت و خشونت فزایندهای، به ایران و متحدانش در سراسر منطقه حمله کرده و “خط قرمز”های ایران را یکی پس از دیگری نقض کرده است.

توانایی اسرائیل برای انجام این اقدامات، کاملاً وابسته به حمایت امپریالیستی - سیاسی، مادی، لجستیکی و مالی - از جانب ایالات متحده بوده است. تنها چند روز پس از آغاز جنگ غزه، دولت بایدن دو گروه ناو هواپیمابر و یک زیردریایی مسلح به سلاح هستهای را برای ارعاب ایران به منطقه اعزام کرد.

پنتاگون در سه مورد متعاقب با بسیج نظامی گسترده، سپر هوایی ای برای محافظت اسرائیل در برابر پهپادها و موشکهای ایرانی فراهم کرد و نشان داد که آماده است بر اساس برنامههای طولانیمدت و دائماً بازنگریشده برای جنگ تمامعیار با ایران عمل کند.

در این میان، پس از چند روز بحث و جدل شدید در میان مقامات رژیم ایران، تهران وعده داد که به حمله هوایی ۲۶ اکتبر اسرائیل به چندین هدف در خاک ایران، از جمله تأسیسات تولید موشک، پاسخی قاطع خواهد داد. یکی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد: ”ما در ۴۰ سال گذشته هیچ تجاوزی را بیپاسخ نگذاشتهایم.“

با این حال، همه چیز نشان میدهد که پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ۵ نوامبر، ارزیابی های جدیدی صورت گرفته است. برنامههای آشکارا تلافیجویانه علیه اسرائیل که هدف اعاده سیاست 'بازدارندگی“ داشت، در پی فشار جناح های مخالف و با عقبنشینی رهبر معظم، آیتالله خامنهای، این طرح ها کنار گذاشته شدند یا حداقل به تعویق افتادند.

این تلاش برای نزدیکی با حامیان امپریالیستی اسرائیل در آمریکا و اروپا، از سوی جناح مهمی از رهبری جمهوری اسلامی در حالی انجام میشود که اسرائیل پرسنل سپاه پاسداران را در سراسر منطقه هدف قرار داده، رئیس دفتر سیاسی حماس را، در حالی که مهمان افتخاری تهران بود، ترور کرده و دو بار حملات هوایی علیه ایران انجام داده است.

این جناح استدلال میکند که ایران تنها در صورتی میتواند از تحریمهای اقتصادی به رهبری آمریکا که اقتصاد کشور را خفه کرده است، رهایی یابد و به سرمایهگذاریها و فناوریهای حیاتی مورد نیاز دست پیدا کند که تهران خود را در خاورمیانه تحت سلطه امپریالیسم ادغام کند. آنچه ناگفته باقی میماند این است که آنها آشتی با قدرتهای آمریکا و اتحادیه اروپا را بهترین راه برای بازسازی وضع اجتماعی-اقتصادی ایران میبینند، به طوری که باقی مانده ی امتیازات اجتماعی اندکی که در دوران بلافصل انقلاب 1979 و با سرنگونی شاه مورد حمایت آمریکا به طبقه کارگر داده شده بود، از میان برداشته شود.

رئیسجمهور کنونی ایران، مسعود پزشکیان که در انتخابات ویژه ای، در ژوئن گذشته پس از درگذشت رئیسجمهور پیشین در سقوط هلیکوپتر انتخاب شد، از جمله درخواستهای خود از اروپاییها و چندی پیش نیز از ترامپ برای همکاری با تهران، در تضمین نظم و ثبات در سراسر خاورمیانه پافشاری کردهاست. این در حالی است که وی ناچار به اعتراف این واقعیت شده است که تمام پیشنهادهای ایران تاکنون رد شده اند.

تهران برای نشان دادن اشتیاق خود به مذاکره با ترامپ از روشهای متعددی استفاده کرده است. مقامات ارشد به طور علنی اعلام کردهاند که با وجود برخورد جنگطلبانه ی ترامپ در دوره ی قبلی و انتصاب افراد شناختهشده به ایرانستیزی در پستهای ارشد نظامی-امنیتی و سیاست خارجی، همچنان معتقدند که میتوانند با ترامپ مذاکره کنند.

در تاریخ ۱۱ نوامبر، ایلان ماسک، نجواگر ارشد ترامپ، میلیاردر و ثروتمندترین مرد جهان، با امیر سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، بیش از یک ساعت دیدار کرد.

به گزارش نیویورک تایمز، یکی از نمایندگان وزارت امور خارجه ایران گفته است که سفیر ایران به ماسک اعلام کرده «او باید از خزانهداری دولت آمریکا از تحریمها معافیت بگیرد و برخی از کسبوکارهایش را به تهران بیاورد.»

مطبوعات «میانهرو» و «اصلاحطلب» ایران، یعنی رسانه های نزدیک به آن عناصر رژیم که برای ایجاد روابط حسنه با قدرتهای امپریالیستی غرب تلاش میکنند، با شور و شوقی مفرط از خبر دیدار ماسک استقبال کردند. بسیاری از آنها از روی ترس و بخاطر منافع طبقاتی خودخواهانه ی خود، کورکورانه این دیدار را بهعنوان یک هنرنمایی دیپلماتیک تلقی کردند.

سه روز بعد، در پی آنچه که بیشتر نشانگر بحران شدید درون رژیم و روابط پرتنش میان جناحهای رقیب است، وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد که هیچ دیداری بین سفیرایروانی و ایلان ماسک صورت نگرفته است.

در اقدامی دیگر و با هدف ارسال پیامی جدیتر به واشنگتن مبنی بر تمایل تهران به ”کاهش تنش“ بهعنوان مقدمهای برای بازتعریف روابط خود با قدرتهای امپریالیستی، ایران به حزبالله فشار آورد تا با آتشبسی ۶۰ روزه با اسرائیل موافقت کند، آن هم بر اساس شرایطی که توسط دولت بایدن و به نفع هم پیمان صهیونیستیاش تعیین شده بود.

بر اساس گزارشهای مطبوعاتی، حزبالله موضع خود را در مورد عقبنشینی نیروهایش از رودخانه لیتانی و مرز اسرائیل-لبنان درست پس از ورود علی لاریجانی، یکی از اعضای بلندپایه جمهوری اسلامی، به بیروت تغییر داد. لاریجانی، سابقهای طولانی در سپاه پاسداران دارد و سالها ریاست مجلس ایران را بر عهده داشته است.

بر اساس قرارداد آتشبس، حزبالله می باید از تمام مناطق جنوب رودخانه لیتانی عقبنشینی کند و مواضع به شدت مستحکمی را که از آن تهاجم زمینیاسرائیل را با موفقیت دفع کرده بود، مشابه آنچه در جنگ ۲۰۰۶ میان اسرائیل و لبنان انجام داد، واگذار کند.

ایران از توافق آتشبس که شامل حذف درخواست حزبالله مبنی بر این که پایان جنگ در لبنان و حملات موشکی و پهپادی حزبالله به اسرائیل به توقفجنگ نسلکشی اسرائیل علیه مردم غزه گره خورده، بهطور علنی حمایت کرده است.

اسرائیل مشابه به عملکردش در غزه، با حمایت کامل ایالات متحده، جنایات جنگی وحشتناکی را در تهاجم به لبنان مرتکب شده، هزاران غیرنظامی لبنانیرا کشته و رهبری سیاسی و نظامی حزبالله که یک جنبش کمونالیستی-ملیگرا و با ریشههای عمیق در جامعه شیعه که در تاریخ لبنان همیشه تحت ستم بوده است، را نابود کرد.

بلافاصله پس از اجرای آتشبس، اسرائیل موجی از حملات تازه را علیه غزه آغاز کرد.

بنا به گزارشاتی، ایران به حزبالله اطمینان داده است که در ازای موافقت با آتشبس ۶۰ روزه، که تاریخ انقضای آن بهطور مناسب با تصدی رسمی ترامپبه ریاست جمهوری ایالات متحده همزمان است، در بازسازی تسلیحات به آن ها کمک خواهد کرد.

اما این بستگی به توانایی ایران در حفظ کریدوری تسلیحاتی دارد که از طریق عراق و سوریه تأمین شود، هر چند که اسرائیلیها با حمایت نیروهایآمریکایی، از جمله آنهایی که در جنوب شرقی سوریه مستقر هستند، قصد نابودی این کریدور را دارند. بر اساس گزارش بیبیسی، تحت شرایط آتشبس کهتوسط ایالات متحده میانجیگری و نظارت شده است، دولت بایدن با ارسال نامه ای به اسرائیل آن را مجاز ساخته تا در صورت ”تدارک حزبالله برای حمله“، جنگ خود را با این گروه از سر بگیرد.

افزایش فشار امپریالیستی اروپا بر ایران

در همین حال، قدرتهای اصلی اروپایی جبهه جدیدی علیه ایران باز کردهاند. آخر هفته گذشته، بریتانیا، فرانسه و آلمان در تصویب قطعنامهای در آژانسبینالمللی انرژی اتمی (IAEA) پیشگام شدند که تهران را به دلیل عدم همکاری با بازرسان آژانس و به بیانی دیگر، نقض توافق هستهای ایران کهترامپ آن را در سال ۲۰۱۸ کاملا رد کرد، محکوم میکند. این قطعنامه، آژانس بینالمللی انرژی اتمی را در سه ماه آینده ملزم به تهیه گزارشی جامعدرباره پایبندی ایران به توافق هستهای کرده است. تهیه چنین گزارشی به عنوان اولین گام دیپلماتیک برای شروع کمپین بازگرداندن سریع و کامل تحریم های اقتصادی تنبیهی سازمان ملل علیه ایران تلقی می شود.

ایران ادعا میکند که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به آنها اطمینان داده بود که میتواند از تصویب قطعنامه محکومیت جلوگیریکند، اما قدرتهای اروپایی مصمم به افزایش فشار بر ایران به هیچوجه حاضر به قبول این مسئله نبودند.

در مصاحبهای با گاردین که روز پنجشنبه منتشر شد، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران که یکی از حامیان سر سخت طرح نزدیکی تهران بهقدرتهای امپریالیستی غرب است، هشدار داد که در ایران تمایل فزایندهای برای تغییر موضع دیرینیه جمهوری اسلامی در خصوص عدم توسعه واستقرار سلاحهای هستهای وجود دارد.

عراقچی با اشاره به این که قدرتهای امپریالیستی در مذاکرات هستهای بارها اهداف و شرایط را تغییر داده و خواستههای اضافی بر ایران تحمیل کردهاند، در حالی که بهطور اقتصادی کشور را خفه کردهاند، گفت: 'بگذارید صریح بگویم، در ایران این بحث در جریان است، و این بحث عمدتاً در میان سران دولت و - حتی در میان مردم عادی - مطرح است، که آیا باید سیاست خود را تغییر دهیم یا نه، آیا همانطور که برخی میگویند باید سیاست هستهای خودرا تغییر دهیم یا نه، زیرا که در عمل این سیاست کفایت نداشته است.»

او هشدار داد که اگر کشورهای اروپایی تحریم های خود علیه ایران را در شورای امنیت سازمان ملل دوباره اعمال کنند، ' آن ها در واقع همه را در ایران متقاعد خواهند کرد که بله، سیاست شما اشتباه بوده است.'

برای اولین بار در دو سال گذشته، یک دیپلمات ارشد ایرانی روز جمعه با نمایندگان قدرتهای اروپایی - بریتانیا، فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا - کهامضاکنندگان توافق هستهای ایران هستند در وین دیدار کرد. اما تبادل نظر تنشآمیز بین آن ها که در جلسه مقدماتی روز پنجشنبه رخ داد، بیشتر نشانداد که این مذاکرات به نتیجه ای نخواهد رسید مگر اینکه تهران آمادگی خود را برای ارائه امتیازات گسترده نشان دهد.

پس از جلسه روز پنجشنبه، انریکه مور، دیپلمات امور خارجه اتحادیه اروپا، با لحن متکبرانه در حساب توییتر خود نوشت که در این دیدار، 'گفتگوییصریح... درباره حمایت نظامی ایران از روسیه که باید متوقف شود، مسئله هستهای که نیازمند یک راهحل دیپلماتیک است، تنشهای منطقهای (که مهماست از تشدید بیشتر از سوی تمامی طرفها جلوگیری شود) و حقوق بشر' صورت گرفته است.

جنگ خاورمیانه و تحریمهای سنگین ایالات متحده بر اقتصاد ایران، بحران های جمهوری اسلامی را تشدید کرده وشکاف های عمیق و دیرینه درون نخبگان حاکم را وخیمتر کرده است. بورژوازی ایرانی و نمایندگان آن در نهاد روحانی-سیاسی شیعه، از یک سو، خود را بین تلاش واشنگتن برای اعمال لجام گسیخته سلطه گری امپریالیستی بر منطقه و با کمک سگ درنده اسرائیلی اش، و از سویی دیگر، طبقه کارگر ناراضی که علی رغم فشار از سوی رژیم، از قبول تمامی بار سنگین رویارویی با امپریالیسم بر دوش خود امتناع می کند، گرفتار میبینند.

بورژوازی ملی ایران که تنها به دنبال افزایش امکانات استثمار خود است، ذاتاً قادر به ارائه یهیچگونه خواست مترقی به کارگران و زحمتکشان ستم دیده ی فارس، کرد، ترک، عرب و یهودی در منطقه، برای متحد کردن آن ها به مبارزهعلیه امپریالیسم و برای برابری ملی و اجتماعی همه افراد نیست. در۱۴ ماه گذشته، اعتراضات گستردهای در همه کشورهای امپریالیستی علیه جنایات اسرائیل و حامی آمریکایی اش صورت گرفته است، اما تهران باایدئولوژی پوپولیستی فرقه گرای شیعه ی خود، نه علاقهمند و نه قادر به جلب حمایت طبقه کارگر در غرب است.

در عوض، رژیم ایران بین درخواست برای معاملهای ارتجاعی با امپریالیسم، به زیان توده ی مردم ایران و فلسطین، و تهدیدهای نظامی در نوسان است.بازی خطرناک رژیم بر سر برنامه هستهای غیرنظامیاش تنها باعث سردرگمی در میان مردم طبقه ی کارگر در سطح جهانی شده است. اگر رژیم بخواهدتهدید خود را برای تغییر دکترین هستهایاش عملی کند، این فقط بهانهای برای اسرائیل و قدرتهای امپریالیستی فراهم می کند تا جنگ فاجعه باری را آغاز کنند.

در خاورمیانه، همانند سایر نقاط جهان، مبارزه با امپریالیسم و جنگ جهانی در حال توسعه، کاملاً وابسته به مبارزه برای بسیج کردن طبقهی کارگر براساس یک برنامه ی بینالمللی سوسیالیستیای است که بتواند تودههای زحمتکش را به دنبال خود در مخالفت با سرمایهداری ونظام های ارتجاعی دولت-ملت که در آن تعبیه شده است را متحد کند.

Loading