چارلی ایتون: بانکداران در برج عاج: افزایش نگرانکننده نقش موسسات مالی در آموزش عالی آمریکا، انتشارات دانشگاه شیکاگو، ۲۰۲۲.
از اکتبر سال گذشته، میلیونها نفر در سراسر جهان علیه نسلکشی جاری فلسطینیها توسط اسرائیل در غزه اعتراض کردهاند، جنایتی تاریخی که توسط ایالات متحده و متحدان امپریالیستی آن در اروپا مقدور و حمایت شده است. در ایالات متحده، این اعتراضات لایه های قابل توجهی از جوانان، به ویژه در دانشگاه ها را به خود جلب کرده است.
در پردیسهای دانشگاهی، طبقه حاکمه از وحشت گسترش این جنبش به خارج از دانشگاهها، به این اعتراضات با کمپینی برای از میان بردن آزادی بیان و و تبعیت کامل مراکز آکادمیک از منافع امپریالیسم ایالات متحده واکنش نشان داد. « اهداکنندگان» به رهبری میلیاردرها پیش قراول این کمپین بوده اند. در حالی که اعتراضات همچنان ادامه دارد، معترضین نتوانستهاند با این حمله به حقوق دموکراتیک با موفقیت مقابله کرده یا نسلکشی غزه را متوقف کنند. در نتیجه با شروع ترم جدید و ورود نسلکشی به دهمین ماه خود سوالات اساسی درباره مسیر پیشروی این اعتراضات باید مطرح شوند.
در این زمینه، کتاب چارلی ایتون جامعهشناس با عنوان بانکداران در برج عاج: افزایش نگرانکننده نقش موسسات مالی در آموزش عالی آمریکا (۲۰۲۲) اثری ارزشمند است. این کتاب مالی شدن آموزش عالی را از دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ دنبال میکند. دادههای تجربی ارائه شده نشاندهنده تبدیل دانشگاهها – ظاهراً مؤسسات آموزش عالی – به نهادهای مالی عظیم، بیهوده بودن هرگونه درخواست از مدیریت دانشگاهها برای «تغییر نظر» و «عدم سرمایه گذاری» در شرکتهای دخیل در نسلکشی، و نیاز به یک استراتژی طبقاتی جدید در مبارزه علیه جنگ امپریالیستی را نشان میدهد.
ضد انقلاب اجتماعی و مالی سازی آموزش عالی
این کتاب با ردیابی تغییرات سیاسی و اقتصادی اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ آغاز میشود که مالی سازی اقتصاد را به طور قابل توجهی گسترش داد و منجر به تمرکز شدید ثروت در بخش مالی، به ویژه شرکت های سرمایه گذاری خصوصی و صندوق های پوشش ریسک شد.
در دوره بلافصل پس از جنگ جهانی دوم، مجموعهای از اصلاحات منجر به گسترش چشمگیر دسترسی به آموزش عالی شد. این اصلاحات شامل لایحه قانونی جی آی (GI) سال ۱۹۴۵ بود که کمک هزینه های تحصیلی برای حضور جانبازان در دانشگاهها را فراهم کرد و لایحه آموزش عالی سال ۱۹۶۵ که تعدادی کمکهزینه و بورسیه برای دانشجویان کمدرآمد، از جمله آنچه که بعدها کمک هزینه فدرال پل نامیده شد ایجاد کرد. در همین دوره دولتهای ایالتی نیز بودجه آموزشی خود را افزایش دادند. در نتیجه، از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۵، تعداد ثبتنام های دانشگاهی دو برابر و از ۵ میلیون به تقریباً ۱۱ میلیون رسید.
همانطور که وب سایت جهانی سوسیالیستی در مورد این دوره توضیح داده است (رجوع کنید به «جنجال وام دانشجویی آمریکایی»)، این اصلاحات نه از سر خیرخواهی لیبرالیسم، بلکه امتیازات ضروری منتج از مبارزات انقلابی طبقه کارگر در سطح بین المللی و تهدید سوسیالیسم بود.
اما دوره اصلاحات کوتاهمدت بود و قانونگذاران آمریکا حمایتهای مالی از آموزش عالی را « به شدت محدود» کردند. ایتون توضیح میدهد که اواسط دهه ۱۹۷۰ نقطه اوج بودجه فدرال برای آموزش عالی بود، و هزینه سرانه دانشجو ۲۸ درصد کاهش یافت و از اوج ۷٫۱۱۴ دلار در سال ۱۹۷۶ به ۵٫۱۲۹ دلار در سال ۱۹۹۴ (بر مبنای دلار ثابت ۲۰۱۶) رسید.
اما، ایتون موفق نمی شود توضیح دهد که سقوط حمایت از آموزش عالی صرفا یک تغییر در سیاست نبود. با پایان گرفتن رونق اقتصادی پس از جنگ، افزایش کسری تراز تجاری، و پایان یافتن سیستم برتون وودز، بورژوازی در ایالات متحده و در سطح بین المللی با بحران اقتصادی و سیاسی فزاینده ای روبرو شد. اما خیانتهای رهبران استالینیستی، سوسیال دموکرات، پابلوئیت و اتحادیههای کارگری به مبارزات انقلابی طبقه کارگر بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵، از جمله در فرانسه، شیلی و بریتانیا، منجر به شکستهای بزرگی برای طبقه کارگر شد که به تثبیت بورژوازی کمک کرد و آن را قادر به راه اندازی یک ضدانقلاب اجتماعی کرد. هدف این ضد انقلاب نه تنها آموزش عمومی، بلکه تمامی حقوق سیاسی، اقتصادی و دموکراتیک طبقه کارگر بود.
بخشی اصلی این حملات، شامل مقرراتزدایی مالی و کاهش مالیاتها برای ابر ثروتمندان بود که مقادیر عظیمی از ثروت اجتماعی را از طبقه کارگر ربود و به الیگارشی مالی منتقل کرد.
مقررات زدایی، ادغام و یکپارچهسازی بانک ها را برای ایجاد آنچه که ایتون آنها را شرکت های خدمات مالی تلفیقی می نامد، تحت سلطه چهار بانک بزرگ − آمریکا، سیتی گروپ، جی پی مورگان چیس و ولز فارگو− امکان پذیر کرد که اکنون خدماتی مانند بانکداری تجاری و سرمایه گذاری، بیمه و حتی فعالیت هایی نظیر سرمایه گذاری خصوصی در سهام و صندوق های پوشش ریسک ارائه میدهند. در حوزه آموزش عالی، این سازمان ها نقش مهمی در ترویج گسترش وام های دانشجویی، تضمین اوراق قرضه شهرداری برای پروژههای توسعه پردیس های دانشگاهی و مدیریت موقوفات دانشگاهی ایفا کردند. حتی پس از ممنوعیت تامین مالی مستقیم وامهای دانشجویی فدرال در سال ۲۰۱۰، این سازمان ها همچنان با وزارت آموزش و پرورش قرارداد می بندند تا وامهای پرداختی را وصول کنند و تنها چهار شرکت ۹۲ درصد انحصار را در این بازار اعمال می کنند.
در کنار غولهای بانکی، سرمایهداران ثروتمند بر اساس استراتژیهای سرمایهگذاری جدید و پر خطر که به لطف مقرراتزدایی امکانپذیر شد، صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی در سهام و پوشش ریسک را ایجاد کردند که آنها را قادر به کسب سودهای کلان کرد. در حالی که تفاوتهایی بین صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی در سهام و پوشش ریسک وجود دارد، برای هدف این کتاب، ایتون آنها را به دلیل استفاده از استراتژیهای پرخطر، تکیه آنها به پیوند های اجتماعی با نخبگان برای کسب سرمایههای اولیه و اطلاعات داخلی، و نقش تحولآفرینشان در آموزش عالی طی ۳۰ سال گذشته، به ویژه در حوزه مدیریت موقوفات و تصاحب کالجهای خصوصی و انتفاعی، در یک گروه قرار میدهد.
رشد ثروت در میان این لایه بخصوص نجومی بوده است. در عرض چند دهه کوتاه تا سال ۲۰۰۴، مدیران صندوقهای سرمایهگذاری ۳۲ درصد از افراد با درآمد در صدک ۰.۰۰۱ درصدی (بیشتر از ۳۱ میلیون دلار) و ۸۲ درصد از افراد با درآمد در صدک ۰.۰۰۰۱ درصدی (بیشتر از ۱۰۰ میلیون دلار در سال) را تشکیل می دادند.
نفوذ فزاینده سرمایهداران در آموزش عالی دستاوردهای دموکراتیک دورههای قبلی را زدوده است. ایتون خاطرنشان میکند: « با روی آوردن دانشگاه ها به بازارهای مالی برای تامین منابع خود، سرمایه داران سلطه فزاینده ای به دست آوردند. در تنیجه، قدرت فزاینده سرمایهداران نفوذ مردمی و دموکراتیک تازه به دستآمده را در مورد اینکه چه کسی میتواند مدرک بگیرد و چه کسی هزینه آن را میپردازد تضعیف کرد.»
کاهش بی رحمانه بودجه دانشگاه ویرجینیای غربی در سال گذشته نشان دهنده این حمله ضد دموکراتیک علیه آموزش عمومی است. هیئت مدیره شامل رابرت ال. رینولدز، رئیس و مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری پاتنم (که ۱۴۲ میلیارد دلار را مدیریت میکند)، چارلز کاپیتو جونیور، مدیر عامل مالی سابق ولز فارگو و نمایندگان شرکت های مراقبت های بهداشتی، ارتباطات و انرژی است. این نیروها بودند که تصمیم گرفتند ۱۶۹ پست هیات علمی تمام وقت را به همراه ۹ رشته دانشگاهی و کل گروه زبان، ادبیات و زبان شناسی را حذف کنند و همزمان شهریه دانشجویان را در یکی از فقیرترین ایالت های کشور ۲٫۶۲ درصد افزایش دهند.
ایتون به تفصیل توضیح می دهد که چگونه در طول ۴۰ سال گذشته، بانکداران و سرمایه داران عملا در تمام جنبه های آموزش عالی و حتی زندگی روزمره دانش آموزان ادغام شده اند. نقش آنها شامل «بانکداران تجاری که به دانشجویان وام می دهند، مدیران صندوق های پوشش رسیک که بر سرمایه گذاری های موقوفات نظارت می کنند، شرکای شرکتهای سهامی خصوصی که کالجهای انتفاعی را خریداری و مدیریت میکنند، و بانکداران سرمایه گذار که اوراق قرضه دانشگاه ها را می فروشند» میشود. همانطور که ایتون نشان می دهد، این نقش ها به شکلهای متفاوتی در سه سطح متمایز آموزش عالی عمل میکنند: بالا (مدارس خصوصی نخبه); میانه (دانشگاه های دولتی و خصوصی کمتر گزینشی); و پایین (مدارس انتفاعی چپاولگر).
سطح بالا
ایتون توضیح میدهد که چگونه در سطح بالا، دانشگاههای نخبه عملاً به شرکتهای مالی تبدیل شدهاند. در دهه ۱۹۸۰، مدیران صندوقهای پوشش ریسک و شرکتهای سهامی خصوصی تازه تاسیس، که اغلب فارغالتحصیل مدارس آیوی لیگ بودند*، برای تامین سرمایههای اولیه به ارتباطات با نخبگان و شبکههای فارغالتحصیلان خود متکی بودند. قبل از تغییرات در مقررات صندوق بازنشستگی، موقوفات دانشگاه های خصوصی بزرگترین سرمایه گذاری نهادی برای این شرکت های جدید بودند. در ازای این حمایتها، این قشرها مبالغ هر چه بیشتری را به دانشگاههای نخبه فارغ التحصیل شده از آنها اهدا کرده اند.
ایتون به نمونه اولیه دانشگاه ییل استناد میکند که در سال ۱۹۸۵ دیوید سونسون، دکترای اقتصاد ییل و سرمایه گذار شرکت های وال استریت برادران لیمن و برادران سالامون را به عنوان سرپرست مالی موقوفات خود منصوب کرد. تام استایر، همدانشگاهی سابق ییل و میلیاردر وال استریت، پس از اطلاع از انتصاب سونسون، شروع به «ابراز علاقه» به ییل کرد و در سال ۱۹۸۸، ییل ۳۰۰ میلیون دلار در صندوق پوشش ریسک جدید استایر، فارالان کاپیتال سرمایه گذاری کرد و یک سوم کل سرمایهگذاری آن را تامین کرد.
نمونه دیگر هاروارد و صندوق پوشش ریسک گروه بائوپست است. ست کلارمن، دانشآموخته و میلیاردر مدیرعامل بائوپست و فارغ التحصیل مدرسه بازرگانی هاروارد در طول کمپین جمعآوری کمک مالی یک میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۴، به عنوان رئیس افتخاری مدرسه بازرگانی هاروارد خدمت کرد. اسکات ناتان، یکی دیگر از مدیران بائوپست، یکی از اعضای کمیته مالی شرکت هاروارد بود و و مدیریت مالی موقوفات آن را هدایت می کرد. تا سال ۲۰۱۷، هاروارد ۱.۹۶ میلیارد دلار از دارایی های موقوفاتی خود را به بائوپست سپرده بود تا مدیریت کند.
این سرمایهگذاریها منجر به ایجاد مازاد مالی هنگفت برای دانشگاههای نخبه شده است، بهطوری که موقوفات آنها در ۴۰ سال گذشته تقریباً ۵۰۰ درصد یا بیشتر رشد کرده است، در حالی که ثبتنام دانشجویان دوره کارشناسی تقریباً ثابت مانده است. این امر باعث ایجاد شکاف وسیعی در منابع و هزینههای سرانه دانشجو در بین مدارس خصوصی نخبه و سایر بخشهای سیستم آموزش عالی شده است.
این رقم رشد تصاعدی ثروت موقوفات در ۱ درصد دانشگاه های خصوصی برتر از اواسط دهه ۱۹۷۰ را نشان می دهد.منبع: چارلی ایتون، بانکداران در برج عاج
بر اساس گزارش ۲۰۲۳ اخبار ایالات متحده، موقوفه هاروارد در سال ۲۰۲۳ حدود ۵۰٫۸ میلیارد دلار و ییل حدود ۴۱.۳ میلیارد دلار بوده است، در حالی که میانگین موقوفه ۳۷۹ دانشگاه ملی رتبه بندی شده بر اساس داده های ارسالی به اخبار ایالات متحده، ۱.۶ میلیارد دلار بوده است. در مقایسه، موقوفه هاروارد بیشتر از تولید ناخالص داخلی ۱۲۰ کشور است.
هزینه سرانه دانشجویی در نخبه ترین دانشگاه ها از کمتر از ۱۰٫۰۰۰ دلار در اواخر دهه ۱۹۷۰ به بیش از ۸۰٫۰۰۰ دلار در سال ۲۰۱۲ افزایش یافت. مزایای این افزایش ثروت کاملا در راستای خطوط طبقاتی تقسیم بندی شده است، به طوری که ۳۸ کالج خصوصی برتر، دانشجویان بیشتری را از ۱ درصد طیف بالای درآمدی کشور ثبت نام میکنند تا از مجموع ۶۰ درصد پایین. این دانشجویان، به نوبه خود، به سمت های کلیدی در موسسات مالی و دولتی دست پیدا میکنند. ایتون خاطرنشان می کند که در سال های اخیر، به طور متوسط ۷۰ درصد از فارغ التحصیلان هاروارد برای کار در شرکت های سرمایه گذاری و مشاورتی برتر درخواست می دهند.
در این دوره، سرمایه گذاران به طور فزاینده ای هیئت مدیره دانشگاه ها به ویژه دانشگاه های نخبه را نمایندگی می کرده اند. در دانشگاههای خصوصی برتر، سهم کرسیهای هیئت مدیره اختصاص داده شده به سرمایهگذاران از ۱۷ درصد در ۱۹۸۹ به بالاترین میزان ۳۳ درصد در ۲۰۱۴ افزایش و در همان رقم ثابت مانده است.
همبستگی بین سرمایه گذاری های مالی در شرکت های خصوصی و صندوق های پوشش ریسک، و درصد کرسی های هیئت مدیره اختصاص داده شده به شرکت های سهامی خصوصی و صندوق های پوشش ریسک در ۳۰ دانشگاه خصوصی برتر منبع: چارلی ایتون، بانکداران در برج عاج
بر اساس وب سایت هاروارد، چهار کرسی از ۱۳ کرسی (۳۰ درصد) هیئت مدیره شرکت هاروارد، توسط نمایندگان وال استریت اشغال شده است: تیموتی بارکت، موسس و مدیر عامل سابق صندوق پوشش ریسک آتیکوس کاپیتال; کنت چنالت از شرکت سرمایه گذاری جنرال کاتالیست; پل فینگان از شرکت سهامی خصوصی مدیسون دیربورن پارتنرز; کارن گوردون میلز از شرکت سرمایه گذاری گروه ام ام پی.
در حالی که این روند در دانشگاه های خصوصی نخبه متمرکز است، دانشگاه های دولتی رده بالا نیز این فرآیند را به طور قابل توجهی کپی کرده اند. به عنوان مثال، طبق گزارش اخبار ایالات متحده، دانشگاه میشیگان موقوفاتی نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار دارد که طبق گزارش اخبار ایالات متحده ۲۰۲۳ نهمین موقوفه بزرگ در ایالات متحده به شمار میآید.
سطح پایین
تحلیل ایتون از سطح «پایین» آموزش عالی−کالج های خصوصی انتفاعی زبانزد برای سودجویی و کیفیت پایین−نمونه بارز تبهکاری انگلی است که بر زندگی میلیون ها جوان تحمیل شده و در برخی موارد زندگی آنها را نابود کرده است. او نشان میدهد که چگونه نخبگان مالی از طریق تصاحب این مراکز آموزشی، میلیاردها دلار از آسیبپذیرترین قشر طبقه کارگر سرقت کرده و میلیونها نفر را با بدهی و مدارک بیارزش رها کرده اند.
پس از گسترش وام های دانشجویی دهه ۱۹۹۰ با غنیمت شمردن فرصت، شرکت های سهامی خصوصی و صندوق های پوشش ریسک ده ها کالج انتفاعی را خریداری کرده و با هدف به حداکثر رساندن سود، تلاش های بازاریابی و گزینشی خود را برای جذب دانشجویان عمدتاً کم درآمد گسترش دادند. علاوه بر میلیاردها دلار وام دانشجویی که به مراکز آموزشی انتفاعی تعلق یافت، در اوج دوران رونق ثبتنام، سالانه بیش از ۲۵ درصد از کمک هزینه های اولیه آموزشی فدرال پل بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار نیز به جیب این مراکز سرازیر شد.
این دانشگاههای تحت مالکیت سرمایهگذاران در مقایسه با دانشگاههای غیرانتفاعی، دولتی و سایر دانشگاههای خصوصی تقریباً در تمامی معیارها، از جمله سطوح بالاتر بدهی، نرخ های پایینتر فارغالتحصیلی و درآمد کمتر پس از فارغالتحصیلی نتایج بسیار بدتری برای دانشجویان به دنبال داشتند.
ایتون روایت های شخصی جوانانی که بر اساس دروغها و وعدههای کاذب درباره برنامهها و فرصتهای آموزشی به دام این مراکز افتاده اند را درج میکند. مانند سرباز گیران نظامی، برگزینندگان کالج های انتفاعی به زندگی شخصی دانشجویان آینده نفوذ میکنند، هر روز به آنها زنگ می زنند، درباره علایقشان کسب اطلاع کرده، و تظاهر به دوستی با آنها میکنند. این دانشگاههای متعلق به سرمایهگذاران سعی میکنند هدف انتفاعی خود را پنهان کنند، تا جایی که یکی از آنها حتی خود را «دانشگاه مردمی آمریکا» نامگذاری کرده است.
طبق معمول چنین داستانهایی، هیچ یک از دانشجویان سابق مصاحبه شده توسط ایتون فارغ التحصیل نشده و همه آنها با بدهی های کمرشکن که هیچ چشم اندازی برای پرداخت آن ندارند روبرو هستند.
اقدامات غارتگرانه این دانشگاه ها کاملاً آگاهانه است. همانطور که معاون کالج های ورشکسته کورینتیان به ایتون توضیح داد، شرکت مادر چندین مدرسه را با «نام تجارتی» مختلف که مدرک یکسانی ارائه میدهند راهاندازی میکند، «در نتیجه، اگر مدرسهای با مشکلات نظارتی مواجه شود، تا زمانی که نام تجارتی آن محلی باشد، آن مشکل به نامهای تجارتی دیگر سرایت نخواهد کرد.»
یکی از افراد خودی در دانشگاههای انتفاعی فلوریدا و غرب میانه متعلق به سرمایه گذاران گفت: «[هنگام] ارائه نتایج سالانه به سرمایهگذاران، به شریک مدیریتی شرکت سهامی خصوصی گفتم که میخواهم به تمام ملزومات نظارتی و مقرراتی رسیدگی کنم. او خندید و گفت: آنها به این موضوع اهمیتی نمی دهند. تنها چیزی که آنها می خواهند بدانند این است که شما چقدر پول درآورده اید.»
سطح میانه
بین دو قطب تمرکز ثروت در بالا و استثمار بیحدوحصر در پایین، ایتون از سیستم دانشگاه کالیفرنیا برای نشان دادن این امر که حتی دانشگاههای دولتی نیز با وال استریت پیوند تنگاتنگی دارند استفاده میکند. مطالعه موردی ایتون از کالیفرنیا، نقش محوری حزب دموکرات را در این فرآیند نشان میدهد.
کاهش فزاینده بودجه فدرال و ایالتی برای آموزش، دانشگاههای دولتی را وادار کرد تا به دنبال منابع درآمدی جایگزین باشند، وضعیتی که وال استریت آماده بهرهبرداری از آن بود. پس از تغییرات مورد حمایت دو حزب در مقررات وام دانشجویی، دانشگاههای دولتی برای جبران کاهش درآمد خود به افزایش شهریههای تأمینشده از طریق وامها روی آوردند.
مانند دانشگاه میشیگان، دانشگاه کالیفرنیا یک دانشگاه دولتی نخبه است که در ژوئن ۲۰۲۳ دارای موقوفاتی به ارزش ۲۳.۴ میلیارد دلار بوده است. ایتون نشان می دهد که مخصوصا سیستم دانشگاه کالیفرنیا نمونهای است از اینکه چگونه کاهش های عمیق بودجه آموزش دولتی در دهههای اخیر، سرمایهداران والاستریت را قادر ساخت تا «به کمک بیایند» و نهادهای دولتی را تحت کنترل خود درآورند.
در سال ۲۰۰۲، گری دیویس فرماندار دموکرات کالیفرنیا، میلیاردر فقید در حوزه سهام خصوصی، ریچارد بلوم (شوهر سناتور دموکرات دایان فاینستاین) را به عضویت هیئت رئیسه دانشگاه کالیفرنیا منصوب کرد. در بحبوحه کاهش بیسابقه بودجه دولتی طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱، که بالغ بر ۲ میلیارد دلار، تقریباً نیمی از بودجه ایالتی دانشگاه کالیفرنیا بود، بلوم تیمی از «اصلاحطلبان» وال استریت را برای نظارت بر بازسازی دانشگاه « بر طبق منطق مالی» آورد. تحت رهبری بلوم، دانشگاه کالیفرنیا نگرانی های بودجه ای خود را از طریق ترکیبی از «افزایش مستمر شهریه ها، افزایش استقراض اوراق قرضه و کاهش هزینه های دانشگاه» برطرف کرد.
این اقدامات به طرز قابل پیشبینی شده ای دسترسی به آموزش را کاهش داد. بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۶، دانشگاه کالیفرنیا عملاً ثبتنامهای جدید ایالتی را متوقف و هزاران متقاضی واجد شرایط را به دانشگاه ها و کالجهای دولتی با بودجه کمتر و رتبه پایینتر سوق داد. و افزایش شهریه باعث افزایش بدهی دانشجویی برای همه دانشجویان بهجز ثروتمندترین قشر دانشجویان شد.
چه درس هایی قرار است گرفته شود؟
دو نقطه ضعف مهم در کتاب ایتون وجود دارد که کارگران و دانشجویان باید در مبارزه با جنگ و حملات روزافزون به حقوق دموکراتیک و اجتماعی خود مد نظر قرار دهند.
نخست ناتوانی او در پرداختن به این واقعیت است که خصوصی سازی آموزش عالی با تبعیت دانشگاه از ماشین جنگ همراه بوده است. این امر هم در سرمایه گذاری های هنگفت موقوفات دانشگاه در پیمانکاران اطلاعاتی- نظامی و هم در تامین مالی مستقیم بخش های مهمی از دانشگاه توسط ارتش از طریق کمک های تحقیقاتی و مشارکت ها مشهود است.
به عنوان مثال، در دانشگاه میشیگان، وزارت دفاع در سال ۲۰۲۳، با ۷۷ میلیون دلار تحقیقاتی،از ۴۳۱ پروژه فعال و ۸۸۵ پست دانشگاهی حمایت کرد. ضمنا، صدها میلیون دلار از سبد سرمایه گذاری دانشگاه میشیگان به پیمانکاران نظامی، تولیدکنندگان سلاح و هواپیماهای بدون سرنشین و شرکت های امنیت سایبری مرتبط است که همگی پیامدهای مستقیمی برای نسل کشی غزه دارند. با توجه به اینکه موقوفات دانشگاه به عنوان یک تجارت انتفاعی برای دستیابی به بیشترین بازده اداره می شود، هیئت مدیره دانشگاه به طور پیش بینی شده ای به رد درخواست های دانشجویان مبنی بر انصراف از سرمایه گذاری دانشگاه در این شرکت ها رای داد.
دوم، ایتون نتیجهگیریهای نادرست اصلاحطلبانه میگیرد و استدلال میکند که میتوان به حزب دمکرات فشار آورد و با الیگارشی مالی در «خدمت به منفعت عمومی» «چانهزنی» کرد. اما این نتیجه گیری با همان داده های تجربی که او ارائه می دهد رد می شود. به این ترتیب، مطالعه موردی او از دانشگاه کالیفرنیا نشان میدهد که دموکراتها هم کمتر از جمهوریخواهان مسئول تحت تبعیت قرار دادن آموزش عالی به وال استریت نیستند. در ماههای گذشته، حزب دموکرات رهبری سرکوب پلیس دولتی علیه اعتراضات ضد نسلکشی در ایالاتی مانند نیویورک، میشیگان و کالیفرنیا را بر عهده داشته است.
برخلاف «چانه زنی،» تشدید تنشهای اجتماعی و سیاسی باعث اقدامات اقتدارگرایانهتر هر چه بیشتری از سوی بورژوازی که تلاش میکند سیاستهای جنگی و ریاضت اجتماعی خود را اعمال کند میشود. همانطور که رودلف هیلفردینگ مارکسیست اتریشی در مطالعه کلاسیک خود از سرمایه مالی که لنین در امپریالیسم : بالاترین مرحله سرمایه داری به آن اشاره کرد، نوشت: «سرمایه مالی طالب آزادی نیست، بلکه به دنبال سلطه است.»
تبدیل دانشگاههای نخبه به صندوقهای پوشش ریسک عظیم نشان میدهد که درخواست از مدیریت دانشگاهها برای «انصراف از سرمایه گذاری» در نسلکشی کاملاً بی نتیجه است: این درخواست به همان اندازه بی تاثیر است که تقاضا از « جو نسلکش» و حزب دموکرات برای تغییر نظرشان درباره کشتار جمعی. بعلاوه، این تقاضا مسائل اساسی طبقاتی در مبارزه با جنگ و خصوصی سازی آموزش عالی را کاملاً لاپوشانی میکند: بهعبارتدیگر، چه کسی امور جامعه را اداره میکند—طبقه سرمایهدار یا طبقه کارگر؟
اعتراضات علیه نسل کشی غزه بر سر دوراهی قرار دارند. تا زمانی که این اعتراضات در جهت فشار آوردن بر حزب دموکرات و در نتیجه از نظر سیاسی تحت سلطه آن حزب باقی بمانند، توسط سیاستهای طبقه متوسط به انحراف کشیده شده و در نهایت فرو خواهند پاشید و منجر به سردرگمی و تضعیف روحیه خواهد شد.
دادههای ارائهشده توسط ایتون، با وجود محدودیتهای نتیجهگیری او، نشانگر قدرتمند این حقیقت است که مبارزه علیه جنگ امپریالیستی و حمله به حقوق دموکراتیک در پردیس های دانشگاهی تنها می تواند به عنوان بخشی از مبارزه برای پایان دادن به تبعیت آموزش عالی از علایق منفعتی طبقه حاکمه انجام شود. هیچکدام از این مبارزات را نمیتوان بدون روی آوردن به آن نیروی اجتماعی جامعه که واقعا قادر به مقابله با الیگارشی مالی است به پیش برد. طبقه کارگر بینالمللی که نیروی کار آن تمامی ثروت و منابعی را که طبقه حاکم برای منفعت خود غصب میکند تولید میکند، این نیروی اجتماعی است.
بهره گیری از قدرت این نیروی اجتماعی مستلزم ساختن یک رهبری انقلابی در طبقه کارگر، در مخالفت با هر دو حزب سرمایه داری، و بر اساس یک برنامه سوسیالیستی است که هدف آن برچیدن سیستم سرمایه داری−علت اصلی جنگ، دیکتاتوری و نابرابری است.
* گروهی متشکل از هشت کالج و دانشگاه قدیمی و برجسته در شرق آمریکا
به جوانان و دانشجویان بین المللی برای برابری اجتماعی (IYSSE) بپیوندید!
فرم زیر را پر کنید، و شخصی از IYSSE برای مشارکت با شما تماس خواهد گرفت:
نام *
نام خانوادگی *
تلفن
ایمیل *
کشور *
کد پستی *
اظهار نظر
پیوستن به IYSSE همچنین شما را به خبرنامه ایمیل IYSSE اضافه می کند
من می خواهم در مورد پیوستن به IYSSE اطلاعات بیشتری کسب کنم. من ادغان دارم که وب سایت جهانی سوسیالیستی (WSWS) از اطلاعات شخصی من مطابق با خط مشی رازداری خود استفاده می کند.